هویت بین رشتهای اقتصاد اسلامی
به گزارش روابط عمومی دبیرخانه دائمی کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی به نقل از مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، هفتمین کرسی ترویجی مجمع با ارائهی دکتر محمدجواد توکلی (دانشیار گروه اقتصاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمهالله علیه)) و با موضوع «هویت بین رشتهای اقتصاد اسلامی»، پنجشنبه ۲۲ خرداد ماه ۱۳۹۹ در دبیرخانه دائمی کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید هادی عربی (دانشیار گروه اقتصاد اسلامی دانشگاه قم) به عنوان ناقد و دکتر حمیدرضا مقصودی (استادیار گروه اقتصاد اسلامی دانشگاه قم) به عنوان دبیر جلسه حضور داشتند.
در ابتدای این نشست علمی دکتر توکلی به دو رویکرد بین رشتهای در اقتصاد اشاره کرد و گفت: امپریالیسم اقتصادی و تعامل بین رشتهای دو رویکرد بین رشتهای در اقتصاد هستند. امپریالیسم اقتصادی نوعی تهاجم از سمت اقتصاد به سمت سایر رشتهها است. این تهاجم متأثر از تعریف اقتصاد به دانش انتخاب است که مرزهای این دانش را گسترش داده که باعث شده اقتصاد به عنوان یک رویکرد مطالعاتی خاص و نه یک حوزه مطالعاتی مطرح شود. از این پدیده در ادبیات روششناسی اقتصاد با عنوان «امپریالیسم اقتصادی» یاد میشود؛ زیرا اقتصاد مرزهای متعارف خود را درنوردیده و به حوزههای غیرمتعارف از جمله موضوعات جامعهشناسی و حقوق نیز سرک میکشد.
دانشیار گروه اقتصاد اسلامی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) افزود: چیزی که من به دنبال آن هستم رویکرد تعامل بین رشتهای است. در این رویکرد از دستاوردهای سایر علوم استفاده میشود نه دستاندازی اقتصاد به سایر علوم. محققان در این رویکرد، تلاش کردهاند تا با وارد کردن نتایج مطالعات سایر علوم انسانی به اقتصاد، به فهم بهتر پدیدههای اقتصادی و سیاستگذاری مناسبتر در این حوزه کمک کنند. در دهههای اخیر تعدادی از جوایز نوبل اقتصادی به افرادی تعلق گرفته که با اتخاذ رویکردی بین رشتهای به بررسی مسائل اقتصادی پرداختهاند. برای نمونه، کاهنمن و تورسکی نتایج مطالعات خود در حوزه روانشناسی را وارد مطالعات اقتصادی میکنند و نظریه زیانگریزی را در ادبیات مالی معرفی میکنند. این نظریه به اقتصاددانان کمک میکند که فهم بهتری از ناهنجارهای موجود در بازارهای مالی داشته باشند.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه بیان کرد: برای تبیین رابطه اقتصاد اسلامی با سایر علوم میتوان به تعاریف اقتصاد اسلامی مراجعه کرد. دو دسته از تعاریف اقتصاد اسلامی وجود دارد:
الف) تک بعدی: در این تعریف، اقتصاد اسلامی به نظامی گفته میشود که توزیع ثروت و درآمد را میان همه افراد جامعه سامان میدهد و امکان کسب درآمد و بهرهمندی از آن را فراهم میکند.
ب) چند بعدی: در این تعریف، اقتصاد اسلامی دانشی است که به تحقق خوشبختی انسان از طریق تخصیص و توزیع منابع کمیاب به شکلی هماهنگ با مقاصد (شریعت) کمک میکند؛ بدون اینکه محدودیتی غیرضروری برای آزادی فردی ایجاد کند، باعث بروز عدم تعادلهای مستمر اقتصاد کلان و اکولوژیکی شود و یا به تضعیف خانواده و استحکام روحیه اخلاقی جامعه بینجامد.
دکتر توکلی کارکردهای نظریه اقتصاد اسلامی را تبیین کرد و گفت: کارکردهای نظریه اقتصاد اسلامی را میتوان در قالب پنج کارکرد توصیف، تبیین، پیشبینی، ارزشداوری و توصیه سیاست جای داد. وی در توضیح این پنج کارکرد گفت:
توصیف: سنجش و اندازهگیری متغیرهای اقتصادی با رویکرد اسلامی: شاخصهای حسابداری ملی اسلامی،…
تبیین: تحلیل عوامل اثر گذار بر متغیرهای اقتصادی با رویکرد اسلامی: نظریه مصرف در جامعه اسلامی.
پیشبینی: پیشبینی روند متغیرهای اقتصادی: نظریه تأثیر مالیاتها بر کارایی
ارزش داوری: ارزشداوری موقعیتها، اهداف: نظریه عدالت اقتصادی
سیاستگذاری: طراحی و توصیه سیاست برای دستیابی به اهداف نظام اقتصاد اسلامی: سیاست پولی، مالی، فرهنگسازی اقتصادی.
دانشیار گروه اقتصاد اسلامی مؤسسه امام خمینی (ره) در پایان به پیوندهای آرمانی و کارکردی اقتصادی با سایر علوم انسانی اسلامی پرداخت و گفت: مراد از پیوند آرمانی اقتصاد اسلامی با سایر علوم انسانی اسلامی این است که اقتصاد اسلامی عهدهدار برخی اهداف فرااقتصادی همچون استحکام روحیه اخلاقی و عدم تضعیف خانواده نیز دانسته شده که در قلمرو اهداف اقتصاد اسلامی قرار نمیگیرد. توجه به ارتباط کارکردی علوم انسانی اسلامی، زمینهساز معرفی پیوند کارکردی اقتصاد اسلامی با سایر علوم انسانی اسلامی میباشد. اقتصاد اسلامی برای تحقق اهداف اقتصادی یا فرااقتصادی خود نیازمند داشتن اطلاعاتی از ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه است. چنین اطلاعاتی تنها با مطالعات بینرشتهای بهدست میآید.
در ادامه هفتمین کرسی ترویجی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین دکتر سید هادی عربی، دانشیار گروه اقتصاد اسلامی دانشگاه قم، به عنوان استاد ناقد، گفت:
- دکتر توکلی از تعریف اقتصاد اسلامی توسط محققان به تلقی هویت بین رشتهای رسیده است، ولی این کافی نیست و میتوان از طریق پیشنهادهای سیاستی نظریه، دلالتهای سیاستی نظریه، الگوها و نظریات به تلقی محققان رسید. چون که معمولاً تعریفهایی که محققان دارند، جامع و مانع نیست. البته شاید نتیجه هر دو مسیر یکی باشد ولی میتوان از مسیر دوم هم رفت.
- مسئله زیانگریزی که فرمودید، چیز جدیدی نیست که آنها گفتهاند؛ زیرا قبلاً هم این مسئله مطرح بوده است.
- گفتید موضوع اقتصاد براساس تعریف Chapra غیر از ثروت، خانواده هم است. بین رشتهای خیلی خوب است ولی اینکه این تعامل چطور باشد و چگونه، خیلی مهم است، یعنی قلمرو و میزان آن باید مشخص باشد.
- گفته شد اقتصاد ابزاری است برای اهداف دیگر. در قانون اساسی هم آمده و درست است اما باید توجه کرد که همیشه نباید ابزاری نگاه کرد؛ یعنی حدی از آن باید باشد.
- نظم منطقی اقتضاء میکرد ابتدای مقاله بگویید مقصود از بین رشتهای چیست و در چه حوزهای قرار میگیرد (حوزه مفاهیم، حوزه قلمرو و …). سپس تمایز هویت بین رشتهای با رشتهای را بیان میکردید. در ادامه مقصودتان از اقتصاد را بیان میکردید و سپس اقتصاد اسلامی را شرح میدادید.
- در چکیده مطلب مهمی گفتهاید ولی در متن بدان نپرداختهاید (در ادبیات اقتصاد اسلامی توجه چندانی به ابعاد بینرشتهای آن نشده است. همین امر موجب بروز مشکلاتی در گسترش نظریات این حوزه مطالعاتی شده است.) باید بیان میکردید چه مشکلاتی ایجاد میشود و اینکه این مشکلات چطور حل میشود. بنظرم کانون اصلی مقاله این بود و باید کار میشد.
- محققان اقتصاد اسلامی وقت زیادی برای این رشته گذاشتهاند اما اگر به مسائل اقتصادی جامعه میپرداختند بهتر بود و برای اقتصاد اسلامی بهتر است از مسائل جامعه، کار را شروع کنیم.
در پایان نشست، صاحبنظر محترم به توضیحاتی در رابطه با نقدهای استاد ناقد پرداخت و مقرر گردید پیشنهادات در اصلاح و تکمیل مقاله مدّنظر قرار گیرد.