. گزارشی از کرسی ترویجی بازشناسی معرفت حکمی در تربیت نفس معمار مسلمان (نظریه حکمت حضور در معماری اسلامی) | کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی
| امروز پنج شنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳ | Thursday, 21 November , 2024 |
فارسی English

گزارشی از کرسی ترویجی بازشناسی معرفت حکمی در تربیت نفس معمار مسلمان (نظریه حکمت حضور در معماری اسلامی)

به گزارش روابط عمومی دبیرخانه دائمی کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی، هشتمین کرسی ترویجی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی با ارائۀ خانم دکتر نسیم اشرافی، استادیار گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد پردیس و با موضوع «بازشناسی معرفت حکمی در تربیت نفس معمار مسلمان (نظریه حکمت حضور در معماری اسلامی)»، دو‌شنبه ۲۶ خرداد ماه ۱۳۹۹ به صورت وبینار برگزار شد.

 در این نشست دکتر سمانه تقدیر، استادیار گروه معماری دانشگاه علم و صنعت ایران و دکتر مسعود ناری‌قمی، استادیار دانشگاه فنی و حرفه‌ای قم به عنوان ناقد و دکتر مهدی حمزه‌نژاد، استادیار گروه معماری دانشگاه علم و صنعت ایران به عنوان دبیر جلسه حضور داشتند.

در ابتدا دکتر نسیم اشرافی به ارائۀ مقاله خود پرداخت و گفت: امروزه کانسپت به عنوان مفهومی که ساخته ذهنی بشر و معماران و هنرمندان است، جایگزین حقیقت و حکمتی شده است که در گذشته تنها مرجع قدسی بودن یا نبودن اثر معماری محسوب می‌شده است. درمیان تمایلات و گرایش‌های چهارگانه فطری انسان (که عبارت‌اند از: میل به پرستش، حقیقت‌جویی، خیرخواهی و زیبادوستی)، حقیقت‌جویی می‌تواند به عنوان جهت‌دهنده و تعالی‌بخش سه گرایش دیگر ایفای نقش کند. لذا حکمت یا همان آگاهی به حقیقت جایگاه عظیمی در شناخت انسان داشته است. احیای حکمت در یک جامعه با احیای انسان‌ها رابطه مستقیم دارد. لذا همین احیا در معماری با نفس معماران موضوعیت می‌یابد.

وی در ادامه به بحث حکمت و حضور پرداخت و گفت: بحث معرفتی در معماری اسلامی با واژه حکمت قرین است. آنچه که در این واژه از اهمیت بالایی برخوردار است، عمل کردن به آن معرفتی است که انسان از ابتدایی‌ترین مرحله اندیشه یعنی تفکر عبور کرده و بعد از تدبر، تعقل و تفقه به تذکر دست یابد. اندیشه در مرحله تذکر با واژه حکمت قرابت دارد. همان‌طور که خداوند در آیه ۲۶۹ سوره بقره می‌فرماید: «یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ». هم نشینی ذکر و حکمت در آیه اشاره شده، همواره نوعی آگاهی و هوشیاری و حس حضور انسان‌های اولوالالباب را می‌رساند. به عبارتی ذکر معرفتی است که در هر مرحله از فکر و فعل معمار حضور داشته باشد و این همان درک حضور است. بنابراین قرابت حکمت با حضور در این آیه مشخص می‌شود.

استادیار گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد پردیس در ادامه به درک حضور در مقام نظر و عمل معماری اشاره کرد و گفت: درک حضور در مقام نظر و عمل معماری با سه مؤلفه غایتمندی در اثر، روش عدالت محوری در معماری و تصفیه تفکر غیرخودی در معماری امکان تحقق دارد که بر اساس این متغیر(درک حضور) فصل ممیز معمار حکیم از سایر معماران مشخص می‌گردد. اما عمل کردن با قواعد خودی در هر شرایط مکان و زمانی نیاز به مؤلفه‌ای دیگر به نام ایمان دارد.

وی در ادامه با اشاره به روایتی از امام باقر(ع) گفت: ایمان در مقام نظر و اخلاص در مقام عمل، دو شرط مهم در دریافت حکمت حضور می‌باشند.

دکتر اشرافی درک حدود در مقوله نظر در حکمت را از اساسی‌ترین موضوعاتی دانست که معمولاً در حوزه معماری نیز مفقود شده است. اینکه ما در چه حد و حدودی به فعالیت می‌پردازیم، وادی عمل ما را نشان خواهد داد که در قسمت عمل بدان اشاره می‌گردد. اما اینکه معرفت به حدود داشته باشیم، بایستی از ایمان و به دنبال آن از درک حضور ما ناشی شده باشد. انسان غربی چون ایمان و ادراک حضور ندارد، بنابراین در تفکرات خود همچون لیبرالیسم هیچ‌گونه حدی را نیز برای خود تعیین نمی‌کند.

این استاد دانشگاه به بینش معمار متأله اشاره کرد و گفت: معمار متأله نگاه انتزاعی به مسائل و پدیده‌ها ندارد. او درک حضور و سپس درک حدود می‌کند و حد را در حوزه کاری خود مشخص می‌سازد. به عنوان مثال برای میزان پراکندگی مراکز تجاری در سطح شهر حد تعیین می‌کند و این تعریف حد در موضوع معماری صرفاً بر اساس تنظیم تعدد آثار نیست؛ بلکه معمار نسبت به خط آسمان و نسبت به همجواری‌ها نیز درک حدود دارد. حد معماری از دیدگاه معمار متأله بیداری و آگاه‌سازی است که با ۴ مؤلفه قانون، اخلاق، عرف، طبیعت و شرع در معماری قابل تبیین است.

استادیار گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه دیدگاه مکاتب هنری و معماری در غرب را مورد نقد قرار داد و بیان کرد: بسیاری از مکاتب هنری و معماری در غرب حتی در مرحله طبیعی آن درک حدود ندارند. مانند سبک بین‌الملل، مدرنیسم، کوبیسم و… . ایمان، درک حضور و درک حدود زمینه‌ای را در حوزه نظر فراهم می‌سازد به نام تقوا که حلقه مفقوده بین معماران غربی بوده است. به عبارتی تا زمانی که تقوا به معنای واقعی آن در جامعه برتابیده نشود، تمام حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و… به حقیقت علم دست پیدا نخواهند کرد.

دکتر اشرافی در پایان گفت: از آنجا که پژوهش حاضر هدف آموزشی و تربیت معمار را به دنبال داشته است همواره باید راه کارهای کاربردی برای آن، مانند آنچه در ذیل آمده است، تبیین گردد و چنانچه موارد زیر اجرایی گردد، می‌توان در تحقق معماری اسلامی با تکیه بر نگرش حکمی توفیقاتی را انتظار رفت.

۱- تعریف حدود شرعی در معماری برگرفته از اصول فقه مانند قاعده لاضرر و… و ایجاد سرفصل جدید آموزشی  با این موضوع؛

۲- نقد معماری غرب و سبک‌های معاصر با تکیه بر شاخص و معیارهای حکمت الهی حدود مدار در سرفصل‌های آموزشی؛

۳- ایجاد نگاه سیستمی بین انواع حدود عرفی، جایگاه حدود طبیعی(نگرش اقلیمی)، اخلاقی، قانونی و شرعی در درس طراحی و مبانی نظری معماری؛

۴- بررسی فتوّت‌نامه‌های معماران در گذشته با عنوان سرفصل جدید آموزشی و به کارگیری روش‌های تفکر، تدبر و تفقه معماران گذشته در دانشجویان معماری؛

۵- تبیین جایگاه حدود مداری در درس حقوق در معماری دانشجویان ارشد و دکتری؛

۶-تحلیل و ترمینولوژی واژه‌های معروف در معماری(کانسپت، ایده) با تکیه بر نظریه حکمت حضور؛

۷- به کارگیری واژه‌های حکمی به جای غربی(مانند به کارگیری حقیقت به جای کانسپت) در دروس طراحی.

در ادامه نشست، دکتر سمانه تقدیر، استادیار گروه معماری دانشگاه علم و صنعت ایران، به عنوان ناقد به نقد و بررسی این مقاله پرداخت و گفت:

  • ادبیات مقاله ثقیل است و پیشنهاد می‌شود برای فهم بهتر مطالب و ارتباط مخاطب با مقاله، متن آن ساده‌تر و روان‌تر شود.
  • گفتید باید بین نظر و عمل در حوزه معماری ارتباط برقرار کنیم، اما بنظر من چنین نیست؛ بلکه عمل بالذّاته منتج از نظر است و ارتباط بین نظر و عمل وجود دارد.
  • بهتر بود پیشینه بحث را بیشتر اشاره می‌کردید؛ زیرا در این زمینه کارهای دیگری هم انجام شده است و پس از معرفی آثار انجام شده در این زمینه تمایز کار خودتان با این آثار را بیان می‌کردید.
  • اینکه گفتید کانسپت جایگزین حکمت شده است، بنظرم این چنین نیست و هر کدام جای خود را دارد.
  • باید نسبت جدول حدود و شرع با تقسیم‌بندی‌های قبلی مشخص باشد. ما یک تقسیم‌بندی‌هایی در گذشته داریم که این تقسیم‌بندی‌های شما هم به آن تقسیم‌بندی‌ها خیلی نزدیک است. بنظرم شما تقسیم‌بندی‌های قبلی را در کنار تقسیم‌بندی جدید خود بگذارید تا مخاطب نسبت آنها را با بکدیگر درک کند، چونکه خیلی از واژه‌هایی که شما استفاده کردید، جدید است.

دکتر مسعود ناری‌قمی، استادیار دانشگاه فنی و حرفه‌ای قم، دیگر ناقد این کرسی ترویجی در ارزیابی این مقاله گفت:

  • تبارشناسی درستی از بحث نظری مقاله انجام نشده است؛ مباحثی مانند عدم اتحاد نظر و عمل در معماری، رویکرد فلسفی ـ عرفانی در معماری، جایگاه تربیت در آموزش معماری، از جمله مباحثی هستند که مقاله باید حوزه آنها را اجمالاً معرفی کند و جایگاه بحث خودش را در آن حوزه‌ها نشان دهد و پیشینه این نظریه را با دقت بیشتری در تحقیقات قبلی، پیگیری کند.
  • در بعضی از قسمت‌های مقاله مغالطه لفظی صورت گرفته است؛ به عنوان نمونه لفظ «حضور» که از کلیدواژه‌های مقاله است، در مواردی به عنوان «حضور من» (فاعل طراحی معماری) بکار گرفته شده است و در مواردی به عنوان «حضور دیگری» (کاربر یا مخاطب طراحی معماری). همچنین مقاله پرش‌هایی از مفهوم حضور در ادبیات دینی به ادبیات هایدگری دارد که از اعتبار بحث کم می‌کند.
  • مقاله، نظریه رقیب را صرفاً لیبرالیسم می‌داند؛ ضمن عدم اقامه ادله برای این محدودسازی، خود تقابل لیبرالیسم با این بحث نیز از منابع دست دوم و نه منابع اصلی نظریه لیبرال، مورد استناد قرار می‌گیرد.
  • برخی استنتاجات پایه­ای مقاله، اقناع­کننده نیست: نحوه ربط دادن هندسه به حفظ حدود و رسیدن به معماری فرازمان و فرامکان؛ محدودکردن کارکرد شریعت به حدگذاری و نه تولید محتوا؛ انتخاب تقابل­های قانون/عرف، شرع/اخلاق و طبیعت.
  • یک مشکل اساسی این مقاله، عدم تخصیص به معماری و عام بودن بحث آن برای همه حیطه‌های آموزش بشری است.

در پایان نشست، دکتر اشرافی به توضیحاتی در رابطه با نقدهای اساتید ناقد پرداخت و مقرر گردید پیشنهادات در اصلاح و تکمیل مقاله مدّنظر قرار گیرد.

برچسب‌ها:, , , , , , ,

Comments are closed.

تصویر ثابت