کاربست فلسفه اسلامی تنها در تولید علوم اجتماعی اسلامی است
به گزارش روابط عمومی دبیرخانه دائمی کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی،به نقل از پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه، حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در سومین نشست اساتید منتخب علوم انسانی اسلامی با عنوان فلسفه اسلامی و علوم انسانی اسلامی که امروز ۱۵ شهریورماه به همت دبیرخانه دائمی کنگره علوم انسانی اسلامی در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد، به تبیین موضوع «کاربست فلسفه اسلامی در ساحتهای علوم اجتماعی» پرداخت و عنوان کرد: علوم اجتماعی بخشی از علوم انسانی است و باید علوم اجتماعی مدرن شناخته شود.
وی تصریح کرد: شناخت علوم اجتماعی مدرن از این جهت اهمیت دارد که متوجه شویم آیا فلسفه اسلامی باید به تولید علوم اجتماعی بپردازد و این علوم اجتماعی مدرن نمیتواند فلسفه اسلامی شود.
خسروپناه ادامه داد: علوم اجتماعی کارش تنها کنش فردی و اجتماعی نیست بلکه در حوزه روانشناسی نیز بحث میشود. علوم اجتماعی مدرن گستره فعالیت وسیعی دارد.
وی در ادامه به فعالیتهای مهم در حوزه علوم اجتماعی اشاره کرد و گفت: توصیف انسان مطلوب متعارف نه انسان ایده آل اخلاقی بلکه انسان سالم هنجاری، انسان تحقق یافته، نقد و ارزیابی انسان تحقق یافته و تغییر انسان محقق و مطلوب از طریق احکام راهبردی و حقوقی از جمله کارهای مهم در حوزه علوم اجتماعی است.
این استاد حوزه و دانشگاه، علوم اجتماعی مدرن را مبتنی بر دو نظام معرفتی و یک گوهر مدرن دانست و افزود: این مباحث ۴ ساحت را معنا میکند. نظام ایدئولوژی که به اصول نظام اجتماعی میپردازد، نظام فلسفی که مبانی این علوم را تبیین میکند، دو نظام معرفتی ایدئولوژیک و فلسفی که تامین کننده نظام علوم اجتماعی مدرن هستند، از جمله آنهاست.
وی با بیان اینکه گوهر مدرن بر فلسفه حاکم است، تصریح کرد: فلسفه مدرن اعم از تجربهگرا، عقلگرا و… آغازگر علوم اجتماعی نیستند، بلکه پیش از آن یک گوهری است که بر فلسفههای غائی و تحلیلی حاکم است. اگر این مسئله پذیرفته شود به عنوان یک نتیجه، گوهر مدرن و مبانی و اصول به عالم اجتماعی یک متودولوژی خاصی میدهد. این روشها متاثر از ایدئولوژی است. این مباحث روش شناسی را شکل میدهد و متاخر از آن مبانی است.
رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه اسلامی با اشاره به تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم مبانی و اصول ایدئولوژی بر فعالیتهای علوم اجتماعی، عنوان کرد: فلسفه اسلامی شامل بخشهایی همچون هستیشناسی عام، نفس، عالم معرفت و… است که این مباحث ساختار اصلی حکمت اسلامی را تشکیل میدهد و بحثهای معرفت شناسی و فلسفه اخلاق هم از این معارف قابل استخراج است.
وی تصریح کرد: اگر این نگاه به فلسفه اسلامی را بپذیریم با سوالاتی از جمله، رابطه فلسفه اسلامی با موضوعاتی همچون علوم اجتماعی، گوهر مدرن مثلث، مبانی علوم اجتماعی مدرن، اصول علوم اجتماعی، روش علوم اجتماعی، توصیف انسان مطلوب، توصیف انسان محقق، نقد و ارزیابی انسان محقق و تغییر سه بعدی انسان محقق مواجه میشویم که طرح این پرسشها به فهم دقیق سؤال کمک میکند.
خسروپناه در پاسخ به این سوالات ابراز کرد: فلسفه اسلامی هیچ کاربستی در مبادی علوم اجتماعی مدرن ندارد. از این رو تحقق علوم اجتماعی مدرن اسلامی امکان پذیر نیست.
وی با بیان اینکه تلقی ما از اصل علیت با نظراتی که امروزه مطرح میشود، متفاوت است، گفت: در بخش هستیشنای عام اصل واقعیت تقسیمات وجود و اصل علیت همانند روحی در کل علوم اجتماعی است و هستی شناسی عام مثل روحی است که در مسائل علوم اجتماعی دمیده میشود.
خسروپناه به نسبت انسانشناسی اسلامی و حکمی اسلامی با اومانیسم اشاره و عنوان کرد: ما انسانِ برای خدا و اصالت دنیای دینمدار و اصالت عقل و وحی را قائلیم. حتی عقل را هم عقل وحیانی میدانیم و عقل در مفاهیم دینی ما معنای وسیع تری دارد، اما باور اومانیسم این گونه نیست.
وی بیان کرد: ما معتقد به تقدم معرفت به ایمان هستیم. عقل با وحی بلوغ مییابد و هستی شناسی خاص نیز تغییر ماهوی پیدا میکند. فلسفه اسلامی میتواند بر مباحث مبنایی تاثیر بگذارد. ما اصالت آزادی و امنیت برای عدالت را قائلیم و این از حکمت اسلامی قابل استخراج است.
خسروپناه، با طرح این سوال که آیا فلسفه اسلامی روش تبیینی و روش انتقادی را تایید میکند؟ اضافه کرد: فلسفه اسلامی روش تبیینی و روش انتقادی را تایید نکرده بلکه با حکمت اسلامی می توان به روش حکمی اجتهادی رسید و حکمت اسلامی باید وارد شود تا مبادی جدید تولید کند.
نشست «فلسفه اسلامی و علوم انسانی اسلامی» صبح امروز پنج شنبه ۱۵ شهریورماه در بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی در جوار حرم رضوی آغاز شد و عصر امروز به پایان می رسد
انتهای پیام