مهاجرنیا: شکلگیری باورهای کلان سیاسی متاثر از غیبت امام عصر(عج) بود/ پزشگی: واقعیت اجتماعی فضای تحقق نظام فلسفی، دینی و تجربی است
به گزارش روابط عمومی دبیرخانه دائمی کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی به نقل از روابط عمومی مجمع عالی علوم انسانی اسلامی، در پنجمین نشست اساتید منتخب علوم انسانی اسلامی که با موضوع «علوم سیاسی» صبح امروز پنج شنبه ۳۰ خردادماه در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی در حال برگزاری است، محسن مهاجرنیا با ارائه مقاله با موضوع «تاثیر غیبت امام عصر(عج) در تکون دانش سیاسی شیعه» بیان کرد: علما در عصر غیبت به دلیل خلاهایی که وجود داشت به سمت فهم و تفسیر روایات رفتند و همین امر موجب شکلگیری دانش منسجم فقه شد.
وی گفت: به محض وقوع غیبت امام عصر(عج)، عالمان دینی با بحران فکری و عملی مواجه شدند و به فکر حفظ تراث برآمدند که دانش «حدیث شناسی» شکل گرفت و جمعآوری احادیث اتفاق افتاد.
مهاجرنیا با اشاره به اینکه علمای شیعه برای تقویت باورها و اعتقادات دانش در عصر غیبت «کلام سیاسی» و «فلسفه سیاسی» را راهاندازی کردند افزود: مکتب کلامی شیعه به دلیل جایگاه گفتمانی از ابتدا، جنبه سیاسی خود را در رقابت با مکاتب دیگر حفظ کرد و موضوع امامت و رهبری سیاسی جامعه اسلامی در آن بر ذهن و رفتار سیاسی متکلمان شیعی حاکم شد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در عصر غیبت امام زمان(عج) ضرورت حفظ و استمرار جامعیت دین دغدغه اصلی متکلمان شد و موضوع «نیابت» و جانشینی از امام عصر(عج) و تبیین وظایف اجتماعی شیعیان نیز مورد توجه قرار گرفت.
مهاجرنیا در ادامه با بیان اینکه دانش سیاسی ما از وحی، روایات و اجتهاد بشری سرچشمه گرفته و سبک زندگی ما مبتنی بر وحی و متاثر از عصر غیبت است، گفت: با این تلاش ها، دانشی بر محور احادیث و نصوص در حال تکوّن بود که حاصل آن بازسازی باورهای کلان سیاسی، ترسیم راهبردهای سیاسی تشیع و ارائه راهکارهایی برای برون رفت از تنگناهای زمان بود.
وی ادامه داد: بحران غیبت نیاز امامیه را به استحکام سازی در همه رویکردهای بینشی، اعتقادی، رفتاری، منشی و اخلاقی بر پایه نصوص مضاعف ساخت و پیوند آموزههای تشیع با سیاست موجب ایجاد جریان انقلابی و عقلانی بر اساس مصالح مکتب شد.
فلسفه و فقه اسلامی ادعای واقعگرایی دارند
محمد پزشگی عضو گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم فرهنگ اسلامی هم در این نشست به تبیین موضوع «حکمت متعالیه؛ امر واقع اجتماعی» پرداخت. وی با اشاره به تفاسیر واقعیت اجتماعی از نگاه فلسفه اسلامی گفت: با جستجو در آثار فلسفه اسلامی، سه دیدگاه و تفسیر در خصوص واقعیت اجتماعی مطرح میشود و می توان گفت بر اساس هر یک از این سه تفسیر چه نظریاتی در دولتسازی اسلامی مطرح می شود.
پزشگی بیان کرد: در خصوص نخستین تفسیر از واقعیت اجتماعی، در میان فیلسوفان معاصر میتوان به تفسیری از آیت الله مصباح اشاره کرد. ایشان معتقد هستند واقعیت اجتماعی فضای تحقق وجود انتزاعی است از این رو تعریف واقعیت «دولت اسلامی» فضایی است که «دولت اسلامی» در آن فضا تحقق مییابد.
وی ادامه داد: این نظریه منحصر به فرد است زیرا معتقد است در حقیقت واقعیت اجتماعی هر چند در جهان خارج از ذهن وجود ندارد اما مرکز انتزاع خارجی دارد.
پزشگی خاطر نشان کرد: واقعیت اجتماعی فضای تحقق نظام فلسفی، دینی و تجربی است. از این رو بر اساس نظریه آیت الله حائری یزدی، واقعیت «دولت اسلامی» فضای تحقق مفهوم برساختی «دولت اسلامی» بر اساس معیار نظام احسن هستی است.
وی بابیان اینکه ما شیعیان معتقدیم که نظام خلقت نظام احسن است، گفت: بر اساس این نظریه هر مکتب و مذهب علمی یک جهان بینی خاصی را ارائه میدهد اما عناصر را تعریف نمی کند و واقعیت نسبت بین این عناصر است.
عضو گروه فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به تبیین تفاوت های این دو نظریه پرداخت و ادامه داد: دیدگاه و نظریه نخست ذاتگرایانه است و باید چیزی با عنوان حقوق الهی وجود داشته باشد که معیاری برای یافتن حقیقت است اما در تفسیر دوم معیار ذات گرایانهای وجود ندارد.
وی اظهار کرد: تفسیر سوم واقعیت اجتماعی فضای تحقق وجود اعتباری است. بنابر این واقعیت «دولت اسلامی» فضای تحقق یک مفهوم برساختی به نام «دولت اسلامی» است. علامه محمد حسین طباطبائی، آیت الله شهید مرتضی مطهری و آیت الله عبدالله جوادی آملی بر این نظریه معتقد هستند که واقعیت «دولت اسلامی» فضایی است که در آن فضا وجود «دولت اسلامی» تحقق مییابد
پزشگی خاطر نشان کرد: بر اساس این نظریه، مفهوم «دولت اسلامی» مفهومی است که از رابطه میان «خالق هستی» و «بندگان» به عاریت گرفته میشود.