. مبانی علوم انسانی اسلامی | کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی
| امروز پنج شنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۳ | Thursday, 21 November , 2024 |
فارسی English

مبانی علوم انسانی اسلامی

مقدمه
جریان فعال در تحول علوم‌انسانی با رویکرد اسلامی جریانی است نوپا که عناصر اصلی این ارگانیسم زنده و پویا دائماً در حال رشد و بالندگی است. این نوپایی در بخش‌های مختلف ظهور می‌یابد من‌جمله در نیل به تعریفی روشن، مستدل و قابل دفاع از علوم انسانی اسلامی مبتنی بر مبانی متقن دین مبین اسلام. به هرحال گروه‌های مختلفی با سطوح فکری و عقیدتی متنوع مشتاق حرکت در این مسیرند و این گروه‌ها از جهات مختلف تفاوت‌های نگرشی و روشی دارند؛ از قبیل تفاوت در تعریف علوم انسانی اسلامی. البته تمام این گروه‌ها در یک‌چیز متفق‌اند و آن ضرورت تغییر در ریل علوم انسانی مرسوم و وجوب ریل‌گذاری بر مبنای اسلام. یک واقعیت را نادیده نباید گرفت و آن‌هم غلبه کمی مدافعان علوم سکولار حتی در دانشگاه‌ها و مراکز ایران اسلامی است؛ و جریان مدافع علم اسلامی ولو اینکه بسیار انگیزه‌مندتر و پرهیجان‌تر در این مسیر حرکت می‌کند اما دارای عِدّه و عُدّه‌ی کمتری است و در این مسیر پرتلاطم و پر معارض لازم است بر انسجام و اتحاد نظری و عملی تأکید بیشتری شود.
حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمدحسین شریفی هم اکنون به عنوان دانشیار گروه فلسفه در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) مشغول خدمت است و به جد می‌توان ایشان را یکی از نویسندگان موفق در عرصه علوم انسانی اسلامی برشمرد. از مهم‌ترین آثار وی در این زمینه می‌توان به «سبک زندگی اسلامی ایرانی» چاپ مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا، «اصول و مبانی عرفان عملی در اسلام» چاپ انتشارات سمت و انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و «خوب چیست؟ بد کدام است؟» چاپ مؤسسه‌ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی اشاره کرد. کتاب «مبانی علوم انسانی اسلامی» در واقع نقطه‌ی عطف کار ایشان در زمینه‌ی علوم انسانی اسلامی است که تلاش می‌کند تا با تأمین مبنای نظری علوم انسانی اسلامی، ضرورت و نظرات موافق و مخالف را در ۹ فصل به تصویر بکشد.

مسئله اصلی کتاب
کتاب در جستجوی پاسخ دادن به سؤالاتی از این قبیل است که علوم انسانی چه نوع علومی‌اند؟ چه تفاوت‌ها و تمایزهایی با علوم غیرانسانی دارند؟ هدف یا اهداف علوم انسانی چیست؟ علوم انسانیِ اسلامی به چه معنی است؟ آیا قید «اسلامی» در این ترکیب، احترازی است یا توضیحی؟ روش تحقیق در علوم انسانی اسلامی به چه صورت است؟ روش تحلیل و داوری نظریه‌ها در علوم انسانی چگونه است؟ آیا منحصر دانستن روش‌شناسی علوم انسانی در روش تجربی موجه است؟ آیا استناد به متون دینی در تحلیل کنش‌های انسانی، علم تولیدی ما را امری اختصاصی و درون دینی نمی‌کند؟ چگونه می‌توان درستی نظریه‌ی خود را برای کسانی که هم‌کیش و هم آیین ما نیستند، تبیین کرد؟ ارزش‌ها چه نقشی در علوم‌انسانی دارند؟ آیا پذیرش تأثیر ارزش در دانش، مستلزم از دست دادن عینیت و بی‌طرفی علمی نیست؟ چگونه می‌توان از علوم انسانی اسلامی سخن گفت و درعین‌حال ویژگی‌های عینیت، بی‌طرفی، آزاداندیشی و واقع‌گرایی علمی را تأمین کرد؟ دلایل مخالفان علم‌دینی و علوم انسانیِ اسلامی به‌طور خاص، چیست؟ از چه قوت و اعتباری برخوردارند؟ که کتاب در ادامه به یک یک سؤالات وابی در خور ارائه می‌کند.

ساختار کلی کتاب
برای ارائه پاسخ‌هایی روشن و منطقی به این نوع پرسش‌ها، محتوای کتاب در ۹ فصل دسته‌بندی‌شده است: فصل اول، به تبیین مباحث کلی و مقدماتی اختصاص‌یافته است. در این فصل ضمن اشاره‌ای کوتاه به مباحثی درباره‌ی تاریخچه‌ی علوم‌انسانی و ایده‌ی علوم انسانی اسلامی، نکته‌های نسبتاً مفصلی درباره‌ی اهمیت و ضرورت پرداختن به این بحث بیان شده است. بدین ترتیب، غیرمستقیم سخن برخی از مخالفان این ایده،‌ که مدعی غیرضروری بودن طرح این مسئله هستند، نقد و رد شده است.
فصل دوم به بحث از چیستی علوم‌انسانی اختصاص یافته است. نویسنده در این بخش بیان می‌دارد که علی‌رغم گسترش علوم‌انسانی در همه‌ی دنیا، بسیاری از دانشجویان و حتی فارغ‌التحصیلان رشته‌های مختلف علوم‌انسانی، تعریفی روشنی از این حوزه‌ی معرفتی ندارند. از طرفی هرگونه حرکتی در جهت ایجاد تحوّل در علوم‌انسانی یا اسلامی‌سازی آن و یا تولید علوم انسانیِ اسلامی نیز بسته به داشتن درکی روشن از دانش، روش‌شناسی، هدف و غرض این علوم است. در این فصل، ضمن اشاره به اختلاف‌های فراوان در تعریف علوم‌انسانی و توجه دادن به ابعاد توصیفی و تجویزی این علوم، تلاش شده با ذکر ویژگی‌هایی برای موضوع مورد مطالعه‌ی علوم‌انسانی، تعریفی شفاف و کارآمد ارائه شود.
فصل سوم اختصاص به معناشناسی «علوم انسانیِ اسلامی» دارد. در این فصل، ابتدا تفاوت‌های چهار اصطلاح «تحول علوم‌انسانی»، «بومی‌سازی علوم‌انسانی»، «اسلامی‌سازی علوم‌انسانی» و «علوم‌انسانی اسلامی»‌ یبان شده و سپس گزارشی اجمالی از یازده تعریف مطرح‌شده برای علم‌دینی و علوم انسانی اسلامی ارائه می‌گردد و در نهایت نویسنده معنای مد نظر خود را تبیین و تفسیر می‌نماید.
نویسنده در فصل چهارم به معرفی و تبیین چند دیدگاه مهم در حوزه‌ی علوم انسانی اسلامی می‌پردازد. در این فصل ضمن اشاره به انواع دیدگاه‌ها و دسته‌بندی‌های مختلفی که از دیدگاه‌های مطرح‌شده درباره‌ی ایده‌ی علم‌دینی ارائه شده، دیدگاه دو تن از موافقان این ایده نیز به اختصار گزارش شده است.
فصل پنجم به مبانی فلسفی علوم انسانی اسلامی پرداخته و در ذیل هرکدام از مبانی پنج‌گانه‌ی «معرفت‌شناختی»، «هستی‌شناختی»، «دین‌شناختی»، «انسان‌شناختی» و «ارزش‌شناختی»؛ به اموری اشاره شده است که تأثیری مستقیم در نوع نگاه دانش‌پژوهان و محققان به علوم‌انسانی دارد و زیرساخت و بنیان علوم انسانی اسلامی را شکل می‌دهند. البته در این فصل، حتی‌الامکان، از توضیح، تحلیل و تعلیل مبانی، صرف نظر شده و خوانندگان به منابع تفصیلی‌تر درباره‌ی هرکدام از آن مبانی ارجاع داده شده‌اند.
فصل ششم، نویسنده ابتدا ضمن بیان اهمیت مسئله‌ی روش در تمایز علوم، به تأثیرپذیری روش تحقیق از دیدگاه‌های معرفت‌شناسانه‌ی محققان می‌پردازد و سپس به معرفی نظریه‌ی «وحدت روش علمی» و نقد و بررسی ادله‌ی قائلین این دیدگاه پرداخته و در ادامه‌ی نظریه‌ی «تکثر روشی علوم‌انسانی» را توضیح و دیدگاه اسلامی در این موضوع را تبیین می‌نماید.
فصل هفتم به تحلیل نقش نظام ارزشی در علوم‌انسانی می‌پردازد. در این فصل ضمن نقد و رد دیدگاه‌هایی که مدعی عدم تأثیر ارزش‌ها در علوم‌انسانی هستند، نظریه‌ی «تأثیرپذیری علوم‌انسانی از نظام ارزشی» محققان، به تفصیل تبیین شده است. بدین منظور، تأثیر ارزش‌ها در مراحل مختلف تولید علم، اعم از مرحله‌ی انتخاب موضوع و مسئله‌ی تحقیق، انتخاب هدف و غایت تحقیق، روند تحقیق و نهایتاً در مرحله‌ی نتیجه‌گیری و کاربرد تحقیق مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
فصل هشتم با عنوان «علوم انسانی اسلامی، واقع‌بینی و آزاداندیشی علمی» نگارنده به دنبال آن است که نشان دهد ایده‌ی علوم انسانی اسلامی نه تنها منافاتی با واقع‌بینی و آزاداندیشی علمی ندارد بلکه بدون پذیرش آن نمی‌توان از بی‌طرفی علمی، حقیقت‌پژوهی و آزاداندیشی سخن گفت. در این فصل با تحلیل برخی از فضایل و رذایل اخلاقی در عرصه‌ی پژوهش، معلوم شده است که فقط در سایه‌ی پایبندی به اخلاق و ارزش‌های اسلامی و الهی است که می‌توان واقع‌بینی علمی و آزاداندیشی را تأمین کرد.
و نهایتاً در فصل نهم هشت دلیل از مهم‌ترین ادله‌ی مخالفان علوم انسانی اسلامی موردبررسی و نقد قرار گرفته است.

ویژگی‌های این کتاب
۱٫ تاکنون اندیشمندان و نویسندگان جهان اسلام کتاب‌های فراوانی درباره‌ی علم‌دینی و اسلامی‌سازی علوم‌انسانی تدوین کرده‌اند. با وجود این، رویکرد عمده‌ی آنان معرفی دیدگاه‌ها و احیاناً نقد و بررسی بوده است؛ اما این کتاب سعی کرده ضمن توجه به دیدگاه‌های موجود ابعاد مختلف علوم‌انسانی را مورد توجه قرار داده و اسلامی بودن علوم‌انسانی را در هرکدام از آن‌ها تشریح و تحلیل کند. به همین دلیل مسائلی چون موضوع، روش، هدف، مبانی، کارکردها و ویژگی‌های علوم انسانی اسلامی در مقایسه با علوم‌انسانی غیر اسلامی مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است.
۲٫ بیشتر کتاب‌هایی که تاکنون در حوزه‌ی علم‌دینی نوشته شده است، متمرکز بر اسلامی‌سازی علوم‌طبیعی بوده‌اند و به صورت گذرا و ضمنی به مبحث علوم‌انسانی پرداخته‌اند؛ اما کتاب حاضر اختصاص به بحث علوم‌انسانیِ اسلامی دارد و سعی کرده است همه‌ی مباحث خود را در همین موضوع متمرکز کند و نفیاً یا اثباتاً از ورود به بحث علوم طبیعی اسلامی خودداری کند.
۳٫ این کتاب به عنوان کتابی درسی در زمینه‌ی فلسفه‌ی علوم انسانی اسلامی نوشته شده است و به همین دلیل سعی شده برخی از ویژگی‌های شکلی کتاب درسی در آن رعایت شود. به عنوان مثال، در پایان هر فصل هم خلاصه فصل ذکر شده و هم پرسش‌هایی ناظر به محتوای فصل و هم موضوعاتی برای تحقیق و پژوهش بیشتر محققان و خوانندگان معرفی گردیده است.
۴٫ با توجه به گستردگی مباحث و موضوعات مربوط به علوم انسانی اسلامی و محدودیت کتاب حاضر سعی شده برخی از مباحث یا دیدگاه‌های مهم در این موضوع در پایان هر فصل و ذیل عنوان «برای پژوهش بیشتر» ذکر شود. تأمل و دقت در این مسائل و مباحث و تحقیق درباره‌ی آن‌ها می‌تواند حوزه‌ی اطلاعات و دانش خوانندگان این کتاب را گسترده‌تر و عمیق‌تر کند.
۵٫ این کتاب به‌جای نظریه‌محوری یا مکتب‌محوری، اغلب مباحث خود را به صورت مسأله‌محور و با نگاهی جامع به مسائل مورد بحث، دنبال کرده است. روشن است که پژوهش‌های مسأله‌محور نه تنها دشوارترند بلکه اقتضائاتی دارند که بی‌توجهی به آن‌ها موجب ناکارآمدی تحقیق خواهد شد. به عنوان مثال، در پژوهش‌های مسأله‌محور منابع مختلف و دیدگاه‌های متفاوت باید دیده شوند و صرفاً پاسخ‌ها و مسائل ناظر به مسئله مورد نظر انتخاب شود.
۶٫ در این کتاب سعی شده از پراکنده‌گویی و پرگویی پرهیز و با توجه به مخاطبان ویژه این کتاب، مباحث به صورت کوتاه و گویا بیان و از شرح و تفصیل نظریه‌ها و دیدگاه‌ها و مباحث مطرح شده خودداری شود.
کتاب «مبانی علوم انسانی اسلامی» دارای ۶۲۴ صفحه و در قطع رقعی توسط انتشارات آفتاب توسعه (ناشر آثار مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا) در زمستان ۱۳۹۳ منتشر شده است.

 

برچسب‌ها:,

Comments are closed.

تصویر ثابت