مؤلفههای پارادایمی در مردمسالاری اسلامی
دکترمحمد تقی ایمان
دکتری جامعهشناسی، استاد بخش جامعهشناسی و برنامهریزی اجتماعی، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
احمد کلاته ساداتی
دکتری جامعهشناسی، مرکز تحقیقات سیاستگذاری سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایرا
چکیده
مدل مردمسالاری اسلامی را میتوان شکلی از حاکمیت سیاسی تلقی کرد که حضور فعال قدرت سیاسی اسلام در جامعۀ قلمداد را نشان میدهد و تلاش دارد مبانی دینی و فرامین الهی را در اجتماع نهادینه کند. ارزیابی مبانی این مدل (فلسفه، پارادایم، نظریه) نیاز امروز مجامع علمی و دانشگاهی در جهان اسلام است. در این مقاله تلاش میشود خصیصهها و مؤلفههای پارادایمی مردمسالاری دینی (اسلامی) معرفی گردد. بهطور کلی میتوان گفت که برخلاف اَشکال رایج قدرت در دموکراسیهای موجود که ماهیتاً میل به استبداد دارند، قدرت در مردمسالاری اسلامی، وجهی تسهیلگرانه و مبتنی بر ارائه خدمت دارد. از آنجایی که در این پارادایم، هدف غایی، اجرای فرامین الهی است، این هدف فضای مسئولیتپذیری را در جامعۀ اسلامی و در میان تمامی کُنشگران اعم از مردم یا والی و رهبر اسلامی نهادینه میکند. این پارادایم، ارزشمدارانه است؛ به همین علت شرط لازم برای مشارکت و حضور مردم و نیز نخبگان جامعه (رهبر یا والی)، برخوردار بودن از فضیلت دینداری و اخلاقی بودن و شرط کافی آن، برخورداری از سلامت عقل و توانایی ادارۀ امور است. نکتۀ مهم در این پارادایم، حضور فعال رابطۀ بازاندیشانه است. این رابطه که به تعالی امور منجر میشود، تعیینکنندۀ هویت تمامی کنشها در سطوح نظری و عملی است. فرایندی بودن تعاملات نیز خصیصۀ دیگر این پارادایم است. این مقاله تلاش دارد تا موارد فوقالذکر را مورد واکاوی و ارزیابی قرار دهد.
کلیدواژهها: مردمسالاری اسلامی، پارادایم، مسئولیتپذیری، ارزشمداری، رابطۀ بازاندیشانۀ استعلایی.
کتابنامه
قرآن کریم
ایمان، محمد تقی. ۱۳۸۷٫ «ارزیابی پارادایمی انسان بهعنوان عنصر اساسی در طراحی پارادایم الهی». روششناسی علوم انسانی. شماره۵۴٫
ـــــــــــــــ . ۱۳۸۸٫ مبانی پارادایمی روشهای کمّی و کیفی تحقیق در علوم انسانی. قم. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
ایمان، محمد تقی و کلاته ساداتی، احمد. ۱۳۸۹/الف. «روششناسی علوم اجتماعی در اسلام با نگاهی به دیدگاه مسعودالعالم چودهاری». روششناسی علوم انسانی. شماره۶۳٫
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . ۱۳۸۹/ب. «جستاری در جهانبینی و علم». معرفت فرهنگی و اجتماعی. شماره۴٫
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . ۱۳۹۰٫ «بررسی تطبیقی مسئولیت اجتماعی علم در اسلام و غرب». روششناسی علوم انسانی. شماره۶۹٫
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . ۱۳۹۱٫ «روششناسی علم و فلسفۀ اسلامی». در کتاب فلسفه تحقیق در علوم انسانی. قم. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . ۱۳۹۲٫ روششناسی علوم انسانی نزد اندیشمندان مسلمان (ارائۀ مدلی روششناختی از علم اسلامی). قم. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
بنارد، چ. ۱۳۸۴٫ اسلام دموکراتیک مدنی، رویکرد آمریکایی. ترجمۀ عسگر قهرمانپور. تهران. پژوهشکدۀ مطالعات راهبردی غیرانتفاعی.
بوریل، گیبسون و مورگان، گارت. ۱۳۸۳٫ نظریههای کلان جامعهشناختی و تجزیه و تحلیل سازمان؛ عناصر جامعهشناختی حیات سازمانی. ترجمۀ محمد تقی نوروزی. تهران. سمت.
جوادی آملی، عبدالله. ۱۳۷۸٫ معرفتشناسی در قرآن. قم. اسراء. چاپ دوم.
عمید زنجانی، عباسعلی. ۱۳۶۷٫ انقلاب اسلامی و ریشههای آن. تهران. نشر کتاب سیاسی.
گلشنی، مهدی. ۱۳۸۸٫ از علم سکولار تا علم دینی. تهران. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. چاپ چهارم.
مطهری، مرتضی. ۱۳۷۸/الف. انسان و ایمان. قم: صدرا. چاپ اول.
ــــــــــــــ . ۱۳۷۸/ب. جامعه و تاریخ. تهران. صدرا. چاپ سیزدهم.
ــــــــــــــ . ۱۳۷۸/ج. انسان و سرنوشت. تهران. صدرا. چاپ بیست و هشتم.
ــــــــــــــ . ۱۳۷۲/د. فلسفه اخلاق. تهران. صدرا. چاپ یازدهم.
ــــــــــــــ . ۱۳۷۹٫ انسان و قرآن. تهران. صدرا. چاپ اول.
نصر، سید حسین. ۱۳۷۴٫ جوان مسلمان و دنیای متجدد. ترجمۀ مرتضی اسعدی. تهران. طرح نو. چاپ دوم.
ـــــــــــــــ . ۱۳۸۲٫ نیاز به علم مقدس. ترجمۀ حسن میانداری. قم. طه.
Abulfadl, M. 1989. “Paradigm in Political Science Revisited: Critical Options and Muslim Perspective”. AJISS. Vol6. No1.
Bailey, J. R., Ford, C.M., and Raelin, J.D. 2008. “Philosophical ties that bind practice, the case of creativity”. Journal of Management of Inquiry. Vol18. No1.
Begader, A., A. El-Sabbagh., M. Al-Glayand., and M. Samarrai. 2005. Environmental protection in Islam. available from:
http://islamset.com/env/contenv.html (cited 17 March 2006).
Berman, S. 1997. Children’s Social Consciousness and the Development of Social Responsibility. New York. State University of New York Press.
Garrety, K. 2005. “Reflexivity and Normative Chang”. International Journal of Knowledge. Culture and Change Management. Vol5. No6.
Khaled, A. 2002. “The Place of Tolerance in Islam”. Boston Review. Vol ۲۶, no 6
Kuhn, T. S. 1970. The Structure of Scientific Revolution. Chicago. University of Chicago Press.
Lynch, M. 2000. “Against Reflexivity as an Academic Virtue and Source of Privileged Knowledge”. Theory, Culture & Society. Vol17. No3.
Massod, E. 2009. Islam & Science. London: Icon Books.
Mawdudi, A. 1995. Human Rights in Islam, English translation of talk given by the author on Radio Pakistan; Laore, on 20th January 1948. Lahore. Islamic Publications LTD. 2nd Edition.
Mey, J. L. 2009. Concise Encyclopedia of Pragmatics. Oxford: Elsevier ltd pub. Second Edition.
Mizuo, J. 2008. “The social responsibility of nuclear energy. Progress in Nuclear Energy”. Available from online: www.sciencedirect.com
Nasr, S. V. R. 1996. Mawdudi and the Making of Islamic Revivalism. London. Oxford University Press.
ــــــــــــــــــــــ . ۲۰۰۱٫ Islamic Leviathan, Islam and the Making of State Power. London. Oxford University Press.
Neuman, W.L. 1997. Social Research Methods, Qualitative and Quantitative Approaches. London. Allyn and Bacon.
Sardar, Z. 2004. Desperately Seeking Paradise: Journeys of A Sceptical Muslim. London. Granta Books.
ـــــــــــــــــ . ۲۰۰۶٫ How Do You Know? Reading Ziauddin Sardar on Islam, Science and Cultural Relations. London. Pluto Press.
Sheikholeslami, A. R. 2006. “From Individual Sacrament to Collective Salvation”. Contemporary Islam Dynamic. Routledge pub.
Silverman, M. 2009. “Reflexivity”. Concise Encyclopedia of Pragmatics. Eds by J. L Mey. Elsevier ltd pub. Second edition.
Trainer, T. 2005. “Social Responsibility: the Most Important, and Neglected Problem of all?”. International Journal of Social Economics. Vol32. No8.
Tylor, M. A. and Callahan, L. 2005. “Bringing Creativity into Being: Underlying assumption that influence methods of studing organizational creativity”. Advanced in Developing Human Resourse. Vol7. No2.