علم اقتصاد، مسئله نظم و امکان علم دینی
عبدالحمید معرفی محمدی
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان
چکیده
اقتصاد سیاسی کلاسیک بهعنوان علمی مدرن، متأثر از متافیزیک حاکم بر دوران مدرن است که در این متافیزیک علوم برمبنای تفسیر خاصی از نظم حاکم بر جهان شکل میگیرند. اقتصاد سیاسی کلاسیک از این قاعده مستثنی نبوده است و بهمثابه تفسیری از نظم طبیعی حاکم بر واقعیت اقتصادی شکل گرفتهاست؛ بنابراین از همان آغاز، علم اقتصاد در رابطهای تنگاتنگ با مفهوم خاصی از نظم(نظم طبیعی) قرار گرفت که خود را در استعاره دست نامرئی نشان داد. این مفهوم خاص از نظم، ارزششناسی، هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی خاصی را برای اقتصاد سیاسی کلاسیک رقم زد و آن را از سایر حوزههای سیاست، اخلاق و دین جدا کرد؛ اقتصاد سیاسی تبدیل به یک علم مستقل مثل فیزیک شد که نظمی طبیعی را بازنمایی میکرد. با تحول اقتصاد سیاسی به اقتصاد نئوکلاسیک ـ با انقلاب نهاییون ـ دوران جدیدی در علم اقتصاد آغاز شد و علم اقتصاد تفسیر جدیدی از نظم ارائه داد که مبتنی بر سوبژکتیویسم بود. این تغییر در تفسیر از واقعیت اقتصادی، که با نقد نظریه ارزش در اقتصاد سیاسی کلاسیک آغاز شد، مفهوم جدیدی از نظم ریاضی را ارائه داد که نسبت خود را با نظم طبیعی از دست داد. نظم طبیعی، نظمی کلی بود که مستقل از افراد وجود داشت و وظیفه اقتصاددان، کشف قوانین موجود در چنین نظمی بود، ولی نظم ریاضی یک نظم مصنوعی بود که قوانین آن نیز روابط ریاضی ساخته اقتصاددانان را نشان میداد؛ بنابراین، میتوان گفت تحول در علم اقتصاد مستلزم تعریف مشخصی از نظم حاکم بر جهان اقتصاد است. در مقاله حاضر به پاسخ این پرسش میپردازیم که اگر بخواهیم برمبنای دین، علم اقتصاد نئوکلاسیک را بازسازی کنیم چه مفهومی از نظم و چه مفهومی از علیت و اخلاق را باید پیشفرض بگیریم. پاسخ به این پرسش مستلزم بازخوانی علم اقتصاد نئوکلاسیک در چهارچوب تفسیری از نظم است که در جهانبینی دینی میتواند بر جهان حاکم باشد. این کار ممکن است مانند بخشی از اقتصاد نئوکلاسیک بیانگر گزارههایی باشد که ازنظر ارزشی خنثی است و ارتباطی با پیشفرضهای ارزشی پارادایم نئوکلاسیک ندارد.
کلیدواژهها: اقتصاد سیاسی، اقتصاد نئوکلاسیک، نظم، علّیت، مدرنیته، دین.
کتابنامه
اسمیت، آدام. ۱۷۷۶٫ ثروت ملل. ترجمه سیروس ابراهیم زاده. تهران. پیام.
تفضلی، فریدون. ۱۳۷۵٫ تاریخ عقاید اقتصادی. تهران. نشر نی.
قدیری اصلی، باقر. ۱۳۶۶٫ سیر اندیشه اقتصادی. تهران. دانشگاه تهران.
هابز،توماس. ۱۳۸۰٫ لویاتان. ترجمه حسین بشیریه. تهران. نشر نی.
معرفی، عبدالحمید. ۱۳۹۱ الف. «اقتصاد اسلامی چگونه امکانپذیر است؟» فصلنامه پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی. شماره ۳٫
ـــــــــــــــــ. ۱۳۹۱ ب. «روششناسی علم اقتصاد و مسئله حقیقت». مجله روششناسی علوم انسانی. شماره ۷۱٫
مهدوی، ابوالقاسم و عبدالحمید معرفی. ۱۳۸۹٫ «تأسیس علم اقتصاد در ایران: امتناع یا امکان؟». مجله روششناسی علوم انسانی. شماره ۶۴و۶۵٫
Aristotle. 1984. The Complete Works of Aristotle. Edited by Jonathan Barnes. Princeton. Princeton University Press.
Arrow, K. J. 1951. Social Choice and Individual Values. New York.
Friedman, M. 1953. “The methodology of positive economics”. in Milton
Friedman .ed. Essays on Positive Economics, Chicago. Chicago University Press.
Jeremy Bentham. 1789. Introduction to the Principles of Morals and Legislation. Oxford.
Hausman, D. 1992. The Inexact and Separate Science of Economics. Cambridge.Cambridge University Press.
Hayek,F. A. 1948. “knowledge and economics” in individualism & Economic order. Chicago. university of Chicago press.
Samuel,w.(2003),A Companion to the History of Economic Thought, Blackwell Publishing Ltd.
Hume,D. 1978. A Treatise on Human Nature. P. H. Nidditch ed. Oxford. Oxford University Press. pp. 415–۴۱۶٫
Knight,F. 1921. risk,uncertainty and profit. Chicago.
Mandeville, B. 1924 [1729]. The Fable of the Bees. New York. Oxford University Press.
Plato, 1984. The Complete Works of plato. Edited by john m. cooper. Hackett publishing company.
Smith, A. 1776. An Inquiry into the Nature and Causes of the Wealth of Nations. Glasgow edition. Oxford.