تعلقات دنیوی، از ریشههای شکلگیری بیماریهای روان شناختی است
به گزارش روابط عمومی دبیرخانه دائمی کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی به نقل از پایگاه خبری – تحلیلی طلیعه؛ دکتر سید محمدرضا تقوی در چهارمین نشست اساتید منتخب علوم انسانی اسلامی که صبح امروز با حضور اساتید برجسته حوزه روانشاسی اسلامی در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی برگزار شد به تبیین موضوع «تعلقات دنیوی؛ مفهومی کلیدی برای تبیین سلامت و اختلال های روان شناختی» پرداخت و عنوان کرد: اخیرا اهمیت متغیرهای دینی و تاثیر آن در سلامت روان به صورت روزافزون مورد توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی قرار گرفته، به نحوی که در مطالعات زیادی ارتباط دین و متغیرهای مرتبط با سلامت روان نشان داده شده است.
وی ابراز کرد: مفاهیم پایه در مکتب رفتارگرایی شامل، شرطی کردن، خاموش کردن و یا حذف رفتار، حساسیتزدایی منظم، جراتآموزی، آموزش حل مساله، تنبیه، تقویت، خود تنظیمی و الگوسازی میشود و مفاهیم پایه در مکتب گشتالت شامل قوانین بینش، سازماندهی ادراکی، مجاروت، مشابهت، امتداد مطلوب یا جهت مشترک و شکل و زمینه است.
تقوی ابراز کرد: همچنین مفاهیم پایه در مکتب روان پویشی شامل تداعی آزاد، تفسیر، تحلیل رویا، مقاومت، انتقال، نهاد خود و فراخود، ناخودآگاه و مکانیزم های دفاعی میشود و مفاهیم پایه در مدل شناخت درمانی عبارت از مفهومپردازی شناختی، افکار خودآیند منفی، باورهای میانجی، باورهای بنیادین، خطاهای شناختی، چالشهای افکار منفی، جمعآوری شواهد، یافتن افکار جایگزین و تکلیف درمانی و باورهای ناکارآمد است.
وی ادامه داد: یکی از دلایل موفقیت علوم متداول، کارکردن روی نظام مفاهیم پایه و جا انداختن و جهانی کردن این نظام مفاهیم بوده است اگر متخصصان هر رشته درباره متغیرهای کلیدی با نظام مفاهیم پایه در آن رشته به توافق برسند آنگاه این نظام مفاهیم زبان مشترک برای ارتباط موثر بین آنان میشود زبان مفاهمه تمام کسانی که وارد این حوزه مطالعاتی می شوند همین ادبیات خواهد بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز به تعریف عملیاتی از واژه تعلق پرداخت و عنوان کرد: تعلق آن چیزی است که در مقیاس تعلقات دنیوی سنجیده میشود. این مقیاس مفاهیمی مانند وابستگی به موفقیتها و وضع موجود اشخاص، وابستگی عاطفی و تعلق به اشیا و سایر امور را مورد ارزیابی قرار میدهد.
وی به تبیین گستره کاربرد مفهوم تعلق پرداخت و گفت: تعلقات دنیوی یکی از مفاهیم کلیدی است که در بحث انسان شناسی به مفهوم اعم آن میتواند تبیینگر بسیاری از کژرفتاریهای فردی و یا اجتماعی باشد. همچنین این مفهوم دارای آن چنان ظرفیتی است که میتواند به عنوان یک عامل موثر در تبیین گستره وسیعی از اختلالات روانی مورد توجه قرار گیرد.
به اعتقاد این متخصص روانشناسی، تعلق بدن به نفس، کارکرد مثبتی دارد و لازمه حیات بشر است، زیرا موجب حفاظت نفس میشود. اما انسان این تعلق را درون خود توسعه میدهد تاحدی که این تعلق موجب حجاب نفس میشود و اگر انسان بتواند با این حجاب نفس که مظاهر آن در تعلقات دنیوی است، مبارزه کند، به قابلیتهای شگرفی دست مییابد.
وی اضافه کرد: تعلق، حداقل به صورت نظری میتواند در تبیین اختلالهای روان شناختی تاثیرگذار باشد. برخی تعلقات مستقیما فرد را درگیر میکنند و مانعی برای ادراک صحیح مساله هستند. «تعلق به وضع موجود» موجب میشود که فرد نگران هر نوع تغییری در زندگی باشد و این افراد نسبت به تغییر شرایط زندگی آسیب پذیر خواهند بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز خاطر نشان کرد: تعلق به اشیا، افراد، موقعیت ها و اهداف خاص موجب میشود زمانی که افراد با فقدان آنها روبه رو شوند، در معرض افسردگی قرار گیرند. در دیدگاه اسلامی، اگر عدم دستیابی به هدف خاصی ناشی از کوتاهی فرد نباشد، چه بسا که فرد را به سمت راههای جدیدی در زندگی هدایت کند.