بدون فلسفه دین، فقه نیز متحول نمیشود/لگنهاوزن؛ مسلمان اندیشه زاد
به گزارش روابط عمومی دبیرخانه دائمی کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی، آئین نکوداشت علمی پروفسور محمد لگنهاوزن به ابتکار قطب علمی فلسفه دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با همکاری مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ۲۹ فروردین در سالن همایشهای مؤسسه امام خمینی (ره) برگزار شد. دکتر عطاء الله رفیعی آتانی رئیس دبیرخانه دائمی و دبیر علمی کنگره به نمایندگی از دبیرخانه دائمی کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی در این مراسم حضور داشت.
مسلمانِ اندیشه زاد و نه مادرزاد
در این مراسم آیت الله علی اکبر رشاد در تجلیل از مقام علمی پروفسور محمد لگنهاوزن گفت: هر یک از ما به ایشان احساس دین میکنیم و این جلسه برای ادای دین به ایشان برگزار شده است. ایشان یکی از پیشاهنگان و شخصیتهای برجسته علم و حکمت و معرفت هستند. پرسشگر و جستجوگری که مسلمانی را سلمان وار برگزید و از پایگاه فلسفه دین به دین دست یافت و با این نگاه به دینِ حق و حاق دین که تشیع هست رسید. در واقع وی مسلمان اندیشه زاد است و نه مادرزاد! آثار ایشان در حوزههای گوناگون، خاصه فلسفه دین، گره گشا است. فیلسوف و حکیم و خاصه حکیم که یک گام جلوتر از حکیم است خصوصیتش تواضع است و ایشان واقعاً متواضع هستند، به همین دلیل او را «فیلسوف فروتن» خواندهایم. در یکی از سفرهای حج که بنده معاونت پژوهش بعثه مقام معظم رهبری را برعهده داشتم، دو روز یکبار جلسات علمی در میان اندیشمندان جهان اسلام در بعثه برگزار میکردیم، یک روز ایشان به من گفتند توصیه میکنم به این افرادی که اینجا جمع میشوند بگویید به جای حضور در این جلسات بروند، در مسجد الحرام و کعبه را تماشا کنند.
وی در بخش دیگر سخنانش به اهمیت و ضرورت بحث در مورد فلسفه دین پرداخت و از مهجوریت آن در حوزه گفت: ارزش و کارکرد فلسفه دین در جامعه علمی ما مورد توجه نیست و مخصوصاً در حوزه کمتر مورد توجه است. این در حالی است که اساساً فلسفه دین دانشی حوزوی است و یک خاکریز عقبتر از کلام است. اصحاب حوزه هستند که باید به فلسفه دین که نگاهی فراکلامی و خارج نصی دارد بپردازند. امروزه تحول در دانشهای حوزوی در گرو توجه به فلسفههای مضاف است و در میان فلسفههای مضاف فلسفه دین جایگاه خاصی دارد. فلسفه دین الحادی و یهودی و مسیحی که رایج است برای ما کارگشا نیست، بلکه ممکن است زیانبار باشد، چرا که فلسفه دین در نگاه رایج قلمرو محدود، یعنی ۷۸ مسئله، را بررسی میکند و به مباحث محدودی میپردازد، چون زادگاه آن مسیحیت است و مسیحیتِ موجود دینی ناقص و فاقد شریعت است و یک دین حداقلی است. فلسفه دین رایج ناظر به دین محل تولد خودش، یعنی مسیحیت، مسائل فلسفه دین را طرح و بررسی کرده است و این در حالی است که به بسیاری از مسائل که در نگرش اسلامی در چارچوب دین است توجه نشده است! فلسفه دین در ذهن ما قلمرویی به گستردگی دین اسلام دارد و باید به همه اضلاع دین اسلام پاسخگو باشد. فلسفه دین رایج گرهگشا برای امروز ما نیست، ما باید کار دیگری را آغاز کنیم و باید فلسفه دین اسلامی را تأسیس کنیم و پروفسور اهتمام به این داشتند و معتقدند که فلسفهِ دینِ واحد نداریم، چون ادیان با هم مختلف هستند.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و ارشاد اسلامی با طرح این سؤال که چرا به بحث فلسفه دین جایگاه و درس رسمی در حوزه داده نمیشود، گفت: بدون فلسفه دین، فقه نیز متحول نمیشود و علم دینی پیش نمیرود. فقه و اجتهاد نیازمند بحث و مطالعه در مورد فلسفه دین است، کلام ما در واقع متأثر از فلسفه دین است و اصول فقه ما که متأثر از کلام است، متأثر از فلسفه دین خواهد بود. اگر بناست فقه ما مدیریت جامعه را برعهده بگیرد بدون اندیشیدن در حوزه غایات دین و فلسفه دین این مهم فراهم نخواهد شد. نظام سازی ما در گرو نظاممند دیدن دین است و توجه به دین در حد ارتکازات ما از دین کافی نیست. نزد قدمای اصحاب ما کسی که در کلام مجتهد نبود مجتهد فقهی تلقی نمیشد و قدمای ما توجه داشتند که مجتهد باید براساس مبانی کلامی خود فتوا بدهد و مقلد در کلام، در فتوا نیز مقلد است. امروز نیز به نظر ما اگر کسی در کلام و فلسفه دین مجتهد نباشد در آن بخش از مبانی اجتهاد خود مقلد است و این عملاً مساوی با اجتهاد و فقه تقلیدی است! اینها همه ضرورت پرداختن به فلسفه دین را برای ما حوزویان را روشن میکند! تا مسائل ما در فلسفه دین به صورت جدی و عالمانه حل نشود فقه حکومتی و فقه تمدنی و فقه پیشرفت نیز تحول جدی نخواهد داشت.
اصل کار ما در دین این است که میخواهیم زیارت کنیم و زیارت با قلب است
در بخش دیگر جلسه پروفسور لگنهاوزن گفت: امثال بنده باید از سه نکته پرهیز کنیم؛ شهوت، ثروت، شهرت! از وقتی به ایران آمدهام خیلی مورد لطف دوستان و اساتید و دانشجویان و طلاب قرار گرفتهام و مخصوصاً از آیت الله مصباح تشکر میکنم و بنده قبل از آمدن به ایران با ایشان ملاقات داشتم و ایشان در مسائل علمی حساسیت زیادی دارند. در رابطه با فلسفه دین و ارتباط فلسفه و دین خیلی میتوانیم بحث کنیم، اما به نظرم در رابطه دین داری و فلسفه باید بگوییم اصل کار ما در دین این است که میخواهیم زیارت کنیم و زیارت با قلب است و برای آماده شدن قلب باید خادمهایی بیایند و فکر را از انحراف و کثافتها جارو کنند تا قلب ما توجه درست داشته باشد تا بتواند زیارت کند!
لگنهاوزن؛ نمونه برجسته انسان حقیقت طلب
در بخش پایانی جلسه آیت الله محمد تقی مصباح یزدی سخنان خود را در سه بخش ارائه نمود و در بخش اول به نکات برجسته شخصیتی پروفسور لگنهاوزن پرداخت و گفت: نکته اول حقیقت جویی ایشان است، همه ما انسانها فطرتاً طالب حقیقت هستیم، اما اینکه واقعاً چه اندازه تلاش و هزینه میکنیم، که این در افراد مختلف است. ایشان یکی از نمونههای برجسته انسان حقیقت طلب است و از چهل سال گذشته تا به امروز قدمهای بلند و قابل تقدیری در مسیر حقیقت جویی برداشتهاند. نکته دوم خستگی ناپذیر بودن ایشان است که واقعاً نظیر ایشان کم داریم، گاهی انسان یک چیزی را دوست دارد، ولی برخی مشاغل و مسائل زندگی باعث میشود که به خاطر آن چیزی که دوست دارد هم خیلی هزینه نکند، اما ایشان واقعاً زندگی عادی شأن باعث نشد که آنچه را دوست دارد کنار بگذارد. نکته سوم شخصیت، شجاعت و استقلال نظر ایشان است. خیلیها که در یک زمینه کار میکنند و به یک نظر میرسند وقتی شرایط جامعه به آنها اجازه نمیدهد، اظهار نظر نمیکنند، اما ایشان اگر به یک نتیجه علمی برسند اظهار نظر خودشان را دارند ولو مخالف جو غالب باشد و ایشان تحت تأثیر جو و شرایط محیطی واقع نمیشوند. مثلاً در دنیای امروز مسئله حقوق بشر و آزادی آنقدر اهمیت دارد که بسیاری ازمتدینین ما هم ممکن است آن را فوق وحی بدانند و به خود اجازه میدهند در امور دینی تشکیک کنند، اما در حقوق بشر این اجازه را به خود نمیدهند! در این فضا ایشان گوید برای مسئله حقوق بشر هیچ دلیل عقلی قاطع نداریم و بیشتر حقوق بشری که مطرح میشود جنبه سیاسی و احساسی و نفع طلبی دارد و در همین موضوع ایشان صدها کتاب مطالعه نمودهاند و اظهار نظرات ایشان عالمانه است.
مصباح یزدی در ادامه گفت: خداوند به هدایت همه انسانها در تمام اقطار عالم عنایت دارد رحمت الهی به گونهای است که اگر کسی صادقانه از خدا توفیق بخواهد آن چنان با وسایلی او را هدایت میکند که عقل هیچ انسانی نمیتواند درک کند که یک نمونه آن پروفسور لگنهاوزن است که با خواندن نهج البلاغه به امام علی (ع) علاقهمند میشوند. نتیجه اینکه ما توجه داشته باشیم که در دنیا افراد حقیقتجو پیدا میشوند و فکر نکنیم که کشوری که نسبت به ایران دشمنی دارد همه افراد آن کشور آن گونه هستند. وظیفه ما این است که در نشر حقایق دین در همه دنیا به وظایفمان عمل کنیم و این مورد غفلت است و ما امروز در یک چارچوب محدود و آن هم کشور خودمان و آن همه نه در همه بخشهای دین بلکه در بخشی که در مورد حلال و حرام و سایر بخشهای دین برای خودمان هم درست پیش نبردیم چه برسد به نشر آنها!
در پایان مصباح یزدی گفت: توصیه میکنم به جوانان خوشفکر و نوآور سعی کنند یک برنامهای برای تحول برنامههای درسی حوزهها، نه به معنای نفی برنامههای فعلی، بلکه به معنای اضافه کردن برنامههای جدید، داشته باشند تا بتوانند وظایف حوزوی و دینی خودشان، که امانتی است بر دوش ما، بهتر انجام دهند.
در پایان این مراسم با اهدای هدایای مختلف از پروفسور محمد لگنهاوزن تقدیر به عمل آمد. متن تقدیرنامهی دبیرخانه دائمی کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی از این قرار است:
استاد گرانمایه، جناب آقای دکتر محمد لگنهاوزن
با سلام و احترام
بدین وسیله و به نمایندگی از هیئت رئیسه کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی، افتخار دارم از کوشش های علمی پرثمر جناب عالی طی دهه های اخیر صمیمانه سپاسگزاری نمایم. بدون تردید این کوشش ها، توأم با حضور پربرکت جناب عالی در حوزه علمیه قم، نه تنها زمینه تبیین و تعمیق ابعاد گوناگون عقلانیت اسلامی را مهیا نموده بلکه فرصت های ارزشمندی را در جهت نقد عالمانه و آزاد منشانه افکار و فلسفه های جدید فراهم آورده است.
از خداوند متعال سلامتی و مزید توفیقات جناب عالی را مسئلت دارم. ان شاءالله تعالی درآینده شاهد بهره مندی مضاعف دانش پژوهان ایران و جهان اسلام از آثار علمی جناب عالی باشیم.
رضا غلامی
رئیس شورای سیاستگذاری
کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی
برگرفته از خبرگزاری مهر با تغییرات روابط عمومی کنگره