اصول فقه، ساختار جدید با توسعه گستره
دوازدهمین نشست نظریهپردازی در قلمرو علوم انسانی اسلامی با نقد مقاله آیت الله ابوالقاسم علیدوست با عنوان «اصول فقه ساختار جدید با توسعه گستره» پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۶ با حضور آیت الله محسن فقیهی، حجتالاسلام دکتر خالد غفوری، دکتر عطاءالله رفیعی آتانی، دکتر محمود حکمت نیا و جمعی از پژوهشگران حوزه فقه و حقوق در سالن جلسات دبیرخانه دائمی کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی قم برگزار شد.
در این نشست ابتدا دکتر حکمت نیا، رئیس کمیسیون فقه و حقوق اسلامی، ضمن توضیح مختصری در مورد عنوان مقاله گفت: «هدف از این نشست رد کردن اصول فقه توسعه یافته نیست بلکه هدف این است که مدل توسعه اصول یا به عبارت دیگر ارائه یک نقشه عمل برای توسعه اصول انجام گیرد.»
در ادامه آیت الله علیدوست به توضیح نظریه خود پرداخت. این استاد حوزه و دانشگاه در جزء اول نظریه خود قائل به این موضوع است که محور اصول فقه میبایست کشف شریعت باشد و همچنین اگر بخشی از فقه را فقه عذر بدانیم، کشف شریعت و تحصیل عذر، محور اصول فقه میباشد؛ کشف شریعت برای آن ساحتی که میخواهد فقیه به حکم برسد، تحصیل عذر برای وقتی که فقیه میخواهد به یکی از اصول عملیه برسد و مطابق آن فتوا بدهد.
وی در بیان قسمت دوم نظریه گفت: «خیلی از مسائلی که در اصول فقه باید باشد نیست، یا اگر هست نیاز به ترمیم و تکمیل دارد، آن بخشهایی که نیست فکر کردم که تحت چه عنوانی آن را جمع کنم … بنابراین دفتر دومی باید نوشته بشود با عنوان وظیفه مبیّنان شریعت، چون آنچه که اصول فقه موجود است وظیفه فهمنده نص است.
آیت الله علیدوست در جمع بندی صحبتهای خود اصول فقه را در سه دفتر خلاصه کرد:
• تمام مسائلی که در حال حاضر در اصول فقه هست در دفتر اول؛
• دفتر دوم دفتری که با عنوان وظیفه مبیّنان شریعت شناخته میشود؛
• و دفتر سوم هم تحت عنوان نهادهای پایه، نهادهای منبع وارهها.
در ادامه اساتید حاضر در نشست به بحث و بررسی در مورد مباحث مطرح شده در این نشست پرداختند که مهمترین این مباحث بدین شرح است:
۱- مقاله حاوی دو نظریه است، یک نظریه مربوط به گستره، یک نظریه مربوط به ساختار. مناسب است که این دو نظریه جدا بشود یعنی برای هر نظریه یک کرسی برگزار بشود چون در ارائه این دو بحث ملازمه نیست.
۲- کشف شریعت وظیفه اصول نیست، در واقع کشف شریعت، به عهده فقه است، اما روش کشف شریعت محور علم اصول است. حضرتعالی چرا وظیفه کشف شریعت را بر عهده علم اصول دانستهاید در حالی که علم اصول روش کشف شریعت را دنبال میکند.
۳- در خصوص ساختار علم اصول بحث مستوفی نبوده است، برخی از موارد یا اغفال شده است یا به سرعت از آن رد شدید مانند ساختار الوافیه، ساختار الوافیه خیلی متفاوت است با ساختار علامه حلی و علماء اصول پیشین، یا ساختار زبده الاصول برای مرحوم بهائی. اصلاً یک ساختار مختلف است، براساس قرآن و سنت، براساس منابع پیش رفته است نه براساس ایده شیخ طوسی یا علامه حلی، ساختار خاص خودش را دارد، یا مفاتیح الاصول سید مجاهد، باز هم خیلی متفاوت است با ساختارهای این سه بزرگوار.
۴- این بحث فقط مختص به اصول امامیه یا کل علم اصول است؟ اگر مختص به امامیه باشد این باید در عنوان بیاید، اگر اعم است، خیلی از مباحثی که شما ایراد گرفتهاید به آن پرداخته نشده است، مباحثی که اهل تسنن به آن پرداختهاند مثل مباحث خاص خودشان قیاس و استحسان، مباحث مربوط به مبینان شریعت. دقت مطالب اقتضاء دارد که ما تشخیص میدهیم مختص به امامیه یا اعم است، کدام مباحث است که اصلاً به آن پرداخته نشده یا کدام مباحث است که به آن پرداخته شده است ولی به صورت پراکنده یا به صورت استطرادی آمده است؟ این نیاز است که مشخص بشود.
۵- اولاً باید بیاییم فروض پایه اصول فقه را یکبار بنشینیم خوب دربیاوریم که تعریف اصول فقه هم باید از آنجا قاعدتاً دربیاید و این تصحیح محتوای اصول فقه یا حتی گسترده کردن آن باید از آن دانش پیشا اصول فقه درآمده و بوجود بیاید. دوم این که با یک دقتهای فلسفی موقعیت عمل را واکاوی بکنیم بعد که خواستیم در جایی این عمل را مطابق شرع طراحی بکنیم ببینیم که چه کارهایی باید بکنیم.
انتهای خبر.