جامعهشناسی سیاسی اسلامی در رویکردی پارادایمتیک
محمد جواد نوروزی
دانشیار مؤسسۀ آموزشی پژوهشی امام خمینی (رحمهالله علیه). قم. ایران.
mohamadjavadnorozi@yahoo.com
چکیده
رویکرد پارادایمتیک به جامعهشناسی سیاسی منتج از توجه همزمان به مبانی یا چهارچوب اصول اعتقادی آن دانش و متناظر با مدیریت جامعه، شرایط و اقتضائات زمانی است. این موضوع بیان میدارد که تلقی یکسانی از دانش وجود ندارد و ما به تناسب مکاتب فکری و شرایط اجتماعی متنوع نظریهها و دانشهای سیاسی متمایزی خواهیم داشت. در این مقاله با هدف تبیین پارادایمتیک جامعهشناسی سیاسی بر پایۀ اسلام، تلاش شده است تا به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که جامعهشناسی سیاسی از حیث نظری، معرفتی، روشی و مبانی فکری چه جایگاهی در اندیشۀ دینی دارد؟ مقالۀ حاضر با هدف تلاش برای توسعۀ علوم انسانی اسلامی، بهطور عام و تأسیس پارادایم یا الگویی برای جامعهشناسی سیاسی اسلامی بـهطـور خـاص، بــه بررســی مبــانی پــارادایمی یــا پــیشفــرضهــای جامعهشناسی سیاسی اسلامی میپردازد. ویژگی این پارادایم در مقایسه با دیگر پارادایمهای جامعهشناختی تحلیل متمایز از این مبانی در ابعاد گوناگون، ازجمله پـذیرش منبع نقل مشتمل بر آیات و روایات بـهمثابه یکـی از منـابع شناخت در ساحت معرفتشناسی، توجه به تبیین غایی در زندگی اجتماعی، تأکید بر مقولۀ اختیار در انسان و سنتهای الهی در تحلیل تحولات اجتماعی و طرد مبانی اندیشۀ سکولار و نسبیگرایی معرفتی است.
کلیدواژهها:
جامعهشناسی سیاسی سکولار، جامعهشناسی سیاسی اسلامی، رویکرد پارادایمتیک.
کتابنامه
آرون، ریمون. ۱۳۸۶٫ مراحل اساسى اندیشه در جامعهشناسى. ترجمۀ باقر پرهام. تهران: انتشارات علمى و فرهنگى.
آمدی، عبدالواحد. ۱۳۶۶٫ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم. محقق: مصطفی درایتی. قم: دفتر تبلیغات.
ابراهیمیپور، قاسم. ۱۳۹۰٫ «روششناسی اندیشۀ اجتماعی دورکیم، وینچ و علامه طباطبایی». معرفت فرهنگی اجتماعی. سال دوم. پاییز. شمارۀ ۴٫
استیس، والتز ترنس. ۱۳۷۷٫ دین و نگرش نوین. ترجمۀ احمدرضا خلیلى. تهران: حکمت.
ایمان، محمدتقی. ۱۳۸۸. مبانی پارادایمی روشهای کمی و کیفی تحقیق در علوم انسانی. قم : پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
بستان (نجفی)، حسین. ۱۳۹۰٫ راهبرد پارادایم سازی اسلامی در حوزه جامعه شناسی خانواده و جنسیت. مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان)، شماره ۵۳، ص: ۱۶۳-۲۰۹٫
بشیریه، حسین. ۱۳۷۸٫ «دولت و جامعۀ مدنى». مجلۀ نقد و نظر قم: دفتر تبلیغات اسلامی. صص ۱۱۵ـ۱۱۴٫
بوریل گیبسون؛ مورگان گارت. ۱۳۸۶. نظریه های کلان جامعه شناختی و تجزیه و تحلیل سازمان: عناصر جامعه شناختی حیات سازمانی. ترجمه محمدتقی نوروزی، تهران: سازمان سمت و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
توفیق، ابراهیم. ۱۳۹۰٫ «جامعه دوران گذار و گفتمان پسااستعماری (تأملی در بحران علوم اجتماعی در ایران)». جامعهشناسی ایران. بهار و تابستان. شماره ۱ و ۲٫ صص ۳۵ـ۱٫
چالمرز، الن ف. ۱۳۷۴٫ چیستى علم. ترجمۀ سعید زیباکلام. تهران: انتشارات علمى و فرهنگى. صص ۹۰ـ۶۷٫
حکیمی، محمدرضا.۱۳۵۷٫ دانش مسلمین. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
حسینزاده، محمد. ۱۳۸۱٫ مبانى معرفت دینى. قم: مؤسسۀ آموزشى و پژوهشى امام خمینى. ص ۲۸٫
دورکیم، امیل. ۱۳۶۷٫ قواعد روش جامعهشناسى. ترجمۀ علیمحمد کاردان. تهران: دانشگاه تهران.
رجبى، محمود. ۱۳۸۰٫ انسانشناسى. قم: مؤسسۀ آموزشى و پژوهشى امام خمینى.
ریتزر، جورج. ۱۳۸۲٫ نظریۀ جامعهشناسی در دوران معاصر. ترجمۀ محسن ثلاثی. تهران: علمی.
زیباکلام، سعید. ۱۳۷۸٫ «آیا علوم اجتماعى باید از ارزشهاى علوم طبیعى تبعیت کند؟». مجله نقد و نظر. سال پنجم. شمارۀ اول و دوم.
سیدی فرد، سید علی. ۱۳۹۵٫ هستیشناسی اجتماعی درآمدی بر یک نظریه. تهران: بسیج دانشگاه امام صادق (ع).
طباطبایى، محمد حسین. ۱۳۶۵٫ نهایه الحکمه. قم: دفتر انتشارات اسلامى.
غزالی، محمد. ۱۳۶۱٫ الرساله اللدنیّه. ترجمۀ زین الدین کیایی نژاد با عنوان علم لدنی از دیدگاه غزالی. تهران: عطایی.
فعالى، محمدتقى. ۱۳۷۶٫ معرفتشناسى و معرفت ایمنى. قم: معاونت امور اساتید نهاد نمایندگى.
کلمن، جیمز. ۱۳۷۷٫ بنیاد نظریۀ اجتماعى. ترجمۀ منوچهر صبورى. تهران: نشر نى. ص ۱۴٫
گلیس، دانالد. ۱۳۸۰٫ فلسفۀ علم در قرن بیستم. ترجمۀ حسن میاندارى. تهران: سمت.
لارنس، کالوین. جى. ۱۳۷۷٫ نظریههاى جامعهشناسى محض و کاربردى. ترجمۀ غلامعباس توسلى و رضا فاضل. تهران: سمت. ص ۴۶٫
مهدویزادگان، داود. ۱۳۷۹٫ «نقدی بر الگوی جامعهشناسی سیاسی ایران». روششناسی علوم انسانی، حوزه و دانشگاه. پاییز و زمستان. شمارۀ ۲۴ و ۲۵٫ صص ۳۰۰ـ۲۷۵٫